برای آماده کردن کودک به قبول آداب زندگی و رفتار اجتماعی، باید مقدمات لازم را از راه ایجاد انگیزه ها و علاقه ها و ارتباط و تماس دایمی با همسالان خوب از طریق انجام بازیهای دوستانه با آنان، مورد توجه قرار داده و زمینه ایمان به خدا، ایثار، گذشت، فداکاری، کمک به دیگران و احساس همدردی را در آنان فراهم کرد. از آن جا که دوران کودکی مهمترین مرحله در شکل گیری شخصیت اخلاقی انسان است و کودکان از قدرت انعطاف و تأثیر پذیری بیشتری برخوردارند، تماس دایمی با افراد با ایمان و مؤمن، بهترین زمینه پرورش در این مرحله سنی است، زیرا کودک ، اعمال و افکار و معیارهای اطرافیان را تقلید کرده و به کار می گیرد. این جاست که یک بار دیگر نقش مهم پدر و مادر و مربیان به عنوان الگوهای رفتاری کودکان به روشنی آشکار می گردد .
 
از آن جا که کودک تمامی معلومات، مهارتها، تواناییها، اعتقادات، رفتار و اخلاق خود را در حین فعالیتهای غیر رسمی و ناآگاهانه فرا می گیرد، نه از طریق تذکرهای پی در پی شفاهی والدین و مربیان، بنابراین، همه اصول اخلاقی و تربیتی باید از طریق مهر و محبت با تشویق به کارها و فعالیتهای ورزشی و پرورشی، پیاده شود تا استعدادها، کسب مهارتها و عادتهای مطلوب و تواناییهای مطلوب در کودک ، شکوفا گردد.
 

تاثیر بازی در رشد کودک

بسیاری از والدین و بعضی از مسؤولان اجتماع، از اهمیت و تأثیر بازیها و سرگرمیها در کودکان غافلند و از فراهم کردن امکانات لازم برای آنها خودداری می کنند و حتی آن را کاری عبث و بیهوده می پندارند. در صورتی که اگر در بازی، هدفی نهفته باشد، از دایره لهو و لعب بودن خارج شده و به عنوان یک امر مقدس تلقی می شود. علاوه بر این، عده ای نیز از بازی برای آسوده کردن خود و در امان ماندن از مزاحمتها و سر و صدای کودکان بهره می گیرند و توجهی به جنبه های بد آموزی آن ندارند، در صورتی که والدین، مراقبت و نظارتی بر کارهای کودکان نداشته باشند، ممکن است توسط افراد ناباب به بد آموزی کشیده شوند.
 
در مدارس و مراکز آموزشی اگر امکانات و وسایل بازی برای کودک فراهم نباشد، به طوری که در ساعتهای ورزش و زنگ تفریح به اندازه کافی فعالیت و جنب و جوش نداشته باشد، انرژی متراکمی که در وجودش نهفته، تخلیه نشده و آرامش لازم را جهت تمرکز حواس در کلاس پیدا نخواهد کرد. در واقع، مدرسه مسؤول فراهم آوردن امکانات، و معلمان و مربیان مسؤول هدایت و راهنمای تلاشهای کودکان هستند. باید کنترل و هدایت به گونه ای باشد که آنان در طول روز، وقت خود را بیهوده تلف نکنند و از همکاری و بازی و سرگرمی و کار در اوقات مناسب در جهت آرامش و وسعت بخشیدن به جریان یادگیری و کسب تجربه و رسیدن به اهداف عالی تعلیم و تربیت، مساعدت جویند.پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه واآله وسلم  در حدیثی دیگر بر اساس این سه دوره، اصول کلی کاربردی تربیت و وظایف والدین و مربیان را در قبال کودکان، نوجوانان و جوانان، تعیین و مشخص نموده اند.به طور خلاصه، می توان گفت : والدین و مربیان تنها با ایمان و اعتقاد راسخ خود نسبت به مبدأ آفرینش و شناخت و تهذیب نفس خویش و آشنایی لازم با روان و شخصیت کودک و شناخت اصول و مبانی تعلیم و تربیت اسلامی، قادر هستند فعالیتهای کودک را در زمینه های احساسی، عاطفی، اخلاقی، آموزشی و همچنین روابط صحیح وی با همسالان و دیگر افراد اجتماع، رهبری و هدایت نمایند و برای تحقق بخشیدن به آرمانهای متعالی تعلیم و تربیت اسلامی، در جهت سازندگی شخصیت نونهالان، که سرمایه های عظیم و آینده ساز کشور اسلامی می باشند، گامی به پیش نهند.
 
به طور کلی می توان مراحل رشد و تربیت را از دیدگاه اسلام در دوران پیش از تولد و بعد از تولد بررسی کردن مرحله قبل از تولد شامل پیش بینیهای لازم در انتخاب همسر-جهت انتقال صفات وخصلتهای مطلوب به کودک تدابیر لازم به هنگام انعقاد نطفه و دوران جنینی و زایمان است.پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله وسلم مراحل نخستین رشد انسان را به سه بخش مهم تقسیم نموده و می فرماید:

فرزند در هفت سال اول سید و آقا ودر هفت سال دوم مطیع و فرمانبردار و در هفت سال سوم وزیر و مسؤول است. الولد سید سبع سنین ، و عبد سبع سنین، و وزیر سبع سنین، (1) با الهام از سخن پیامبر عظیم الشان اسلام می توان دوران رشد انسان را تا سن ۲۱ سالگی به ترتیب به سه مرحله (سیادت، اطاعت و وزارت) تقسیم نمود، که این سه مرحله خود منطبق با دوران کودکی، نوجوانی و جوانی می باشد.
 
اگر کودکی، دورۂ سیادت و آقایی را به معنای واقعی کلمه و با آزادی و بهره وری از خواسته هایش سپری کند به سادگی به دوره اطاعت خواهد رسید و همواره مطیع و فرمانبردار مربیان و والدین خواهد شد و نیز اگر دوران اطاعت هفت سال دوم) را عاقلانه طی کند به وزارت و معاونت پدر و مادر در محیط خانواده دست خواهد یافت.
 
لذا پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه واآله وسلم  در حدیثی دیگر بر اساس این سه دوره، اصول کلی کاربردی تربیت و وظایف والدین و مربیان را در قبال کودکان، نوجوانان و جوانان، تعیین و مشخص نموده اند: بگذار فرزندت هفت سال بازی کند و هفت سال بعد تأدیب و تربیت شود وهفت سال بعد او را همراه و مشاور خود قرار بده .
 
کودک در دوران هفت سال اول زندگی، ذهنش نارسا و جسمش ناتوان است، لذا پدر و مادر باید با دیدۂ رأفت و عطوفت به او نگاه کنند و بسیاری از خواسته هایش را برآورده سازند و به نیازهایش پاسخ مثبت دهند. کودک در هفت سال اول، آقاست. باید آزاد باشد، بازی کند، فرمان بدهد و شخصیت پیدا کند. وی را نباید مقید و محدود کرد و نباید آموزشی را بر او تحمیل کرد. او به طور غیر مستقیم تحت تأثیر محیط پیرامون خویش؛ یعنی، خانواده، اجتماع و اطرافیان و کودکان دیگر قرار می گیرد و پرورش می یابد .
 
پی‌نوشت:
  1. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص ۲۲۲
 منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392